صفحات

۱۸ آذر ۱۳۸۹

گزین گویه ها ...

آنجا را که ایستاده ای، تا به ژرفا بکاو!
سرچشمه آنجاست.
بگذار مردان تیره بخت فریاد برآورند:
همواره این پایین دوزخ است!

(نیچه - دانش شاد)
ادامه مطلب

۱۴ آذر ۱۳۸۹

پس از مدت ها با یک شعر ...

با درود
مدت هاست که وقتی برای نوشتن نیافته ام. امروز هم یک شعر قرار می دهم شاید مطلعی شود برای برگشتن و نوشتن و ...
کفر و دین در بر عشاق نکوکار یکیست ---- کعبه و بت کده و حبه و ناز یکیست
اگر از دیده تحقیق به عالم نگری ---- عشق و معشوقه و عاشق و دلدار یکیست
مختلف گر چه بود درد من و درمانش ---- خوشدلم زانکه طبیبم یک و عطار یکیست
ادامه مطلب

۲۵ مهر ۱۳۸۹

Atheism and the real world

"The philosophy of Atheism represents a concept of life without any metaphysical Beyond or Divine Regulator. It is the concept of an actual, real world with its liberating, expanding and beautifying possibilities, as against an unreal world, which, with its spirits, oracles, and mean contentment has kept humanity in helpless degradation." - Emma Goldman, Russian-American author & anarchist (1869 - 1940)
ادامه مطلب

۱۸ مهر ۱۳۸۹

آیا می توان سکولاریسم را به معنای جدایی دیانت از سیاست دانست؟

 از بخش پرسش وپاسخِ کتاب اخلاق خدایان نوشته ی عبدالکریم سروش :

سکولاریته را معمولا چنین تعریف می کنند:جدایی دین از سیاست. نمی گویم این تعریف غلط است اما تعریف محدودی ست. یعنی همه سرزمین لائیسیته را فرا نمی گیرد .رفتن به عمق سکولاریته و تعریف دقیق آن انصافا کار مشکلی است .به قدری منابع مربوط به این مسئله وسیع است که انسان سر گیجه می گیرد .من هم به هیچ وجه مدعی نیستم که برآنها احاطه دارم . به هر حال سکولاریته دقیقا در مقابل دین حداکثری ؛یا خدای حداکثری آمد . اشاعره ی ما هم دین حداکثری داشتند.در اروپا هم این نحوه دیانت پیش آمد.دین حداکثری معنایش این است که همه چیز زیر نفوذ اراده خداوند یا دین است . حتی کسانی مثل دکارت معتقد بودند اگر خدا بخواهد ؛ می تواند دایره ای بیافریند که شعاعهایش با هم مساوی نباشند . او می گفت سر دو دو تا ؛ چهارتا هم باید انشاء الله بگویی ؛ چون ممکن است خدا نخواهد که بشود .سکولاریسم یالائیسیته عبارت است از قائل بودن به مناطقی در عالم که در آن مناطق اراده خداوند نافذ نباشد. این را شما کفر ندانید.   مثالش عرصه ی ریاضیات ؛عرصه ی برهان .(تعبیرات من برهنه است اینها را فیلسوفانه تر میشود ادا کرد تا برخی اشکالات را هم نداشته باشد  ولی من فعلا در مقام دقتهای فیلسوفانه نیستم .) سکولاریسم یعنی قائل بودن به مناطقی که در آن مناطق انشاءالله گفتن لازم نباشد .
ادامه مطلب

۱۵ مهر ۱۳۸۹

پوزیتیویسم منطقی - Logical Positivism

در قرنِ بیستم در آلمان و انگلستان فلاسفه‌ای که تحقیقاتِ عمیق و وسیعی در رابطه با روشِ علم در شناختِ جهان انجام می‌دادند برایِ آن که خود را از پوزیتیویست‌هایِ فرانسوی جدا کنند نامِ «پوزیتیویسمِ منطقی» را بر نگرشِ خود نهادند. این فلاسفه معتقد بودند که تنها بخشِ غیرِتجربی (پیشینیِ) دانشِ بشر اصولِ منطق است که از تجربه حاصل نمی‌شوند و اندیشیدن را پیشاپیش محدود می‌کنند. هر معرفتِ دیگری که انسان می‌تواند کسب کند باید از راهِ تجربه به دست آید. اما بسیاری از گزاره‌هایی که ما در زندگی یا در فلسفه به کرات به کار می‌بریم اگر بدرستی تحلیل شوند هیچ‌جا به تجربه متصل نمی‌شوند (احتمالاً به این دلیل که برخی واژه‌ها را درست تعریف نکرده‌ایم).
پوزیتیوسمِ منطقی گذشته از اعتقاد به اعتبارِ علم تعریفِ دقیقی دارد: به هر گزاره‌ای که از جنسِ گزاره‌هایِ خبری باشد یک «شرایط صدق» تعلق می‌گیرد. شرایطِ صدق بیان می‌کنند که گزاره در چه شرایطی صادق و در چه شرایطی کاذب است. توجه کنید که «صدق» با «اثبات» خلط نشود. مثلاً گزارهٔ «باران می‌بارد» در برخی شرایط صادق است و در برخی شرایط کاذب. به عبارتِ دیگر شرایطِ صدق بیان می‌کنند که گزاره چه «وضعی از امور» (state of affairs) را توصیف می‌کند. پوزیتیویسمِ منطقی یعنی این اعتقاد که «معناًیِ هر گزاره همان شرایطِ صدقِ آن است». به این ترتیب هر گزاره‌ای که همیشه صادق یا همیشه کاذب یا همیشه نامعلوم باشد کاملاً بی‌معنا است. مثلاً این گزاره که «این اتفاق که افتاد قسمت بود» از نظرِ پوزیتیویست بی‌معنا ست، زیرا هر وضعی از امور پیش بیاید باز هم می‌توان این حرف را زد. پس این گزاره در واقع هیچ وضعی از امور را توصیف نمی‌کند.
پوزيتيويست‌ها مدتی قابلِ ملاحظه سنتِ رايج در فلسفه علم بودند، اما با ظهورِ نگرش‌هایِ جديد، و كارهایِ متفكرانی مانندِ كوهن و كواين كم‌كم به حاشيه رانده شدند.

منابع
1. http://plato.stanford.edu/entries/vienna-circle
2. Oxford Dictionary of Philosophy
3. http://fa.wikipedia.org
ادامه مطلب

۱۴ مهر ۱۳۸۹

برهان شر در اثبات عدم وجود خدا

یکی از قدیمی ترین و در عین حال مهمترین و قدرتمندترین برهان هایی که در اثبات عدم وجود خدا ارائه شده است، برهان شر یا Problem Of Evil است. این برهان همچنین با نام پارادوکس اپیکوری هم خوانده است. گویا نخستین بار اپیکورس، فیلسوف یونانی، این برهان را به صورت فلسفی پیکربندی کرده است.

این برهان تلاش می کند نشان دهد میان دو قضیه ی وجود خدا و وجود شر، تناقض وجود دارد و طبق اصل تناقض تنها یکی از این دو قضیه می تواند درست باشد. این برهان میگوید وجود شر مسلم است و شکی در آن نیست، پس قضیه وجود خدا نادرست است. چون قضیه دوم –وجود شر- درست است، پس قضیه نخست باید طبق اصل تناقض نادرست باشد. پس خدا نمیتواند موجود باشد.

بیان اپیکورس از برهان شر به این صورت است:

« یا خداوند میخواهد شر را از میان بردارد و نمیتواند؛
یا اینکه او میتواند، اما نمیخواهد؛
یا اینکه نه میتواند، نه میخواهد؛
اگر او میخواهد اما نمیتواند پس ناتوان است؛
اگر میتواند اما نمیخواهد پس او شرور و نابکار است؛
اما اگر خداوند هم میتواند و هم میخواهد که شر را براندازد، پس چگونه است که شر در جهان هنوز وجود دارد؟ »

برهان شر به عنوان یکی از قدرتمندترین برهان ها در اثبات عدم وجود خدا، به ویژه خدای معرفی شده در ادیان، مورد گفتگوها و بحث های مختلفی از سوی هر دو طیف خداباور و خدا ناباور قرار گرفته است. این برهان یک برهان شهودی ست و از نظر اعتباری یک پله پایین تر از برهان های منطقی ست. هیوم هم از کسانی ست که طرفدار این برهان است و این برهان را درست و قدرتمند می داند در اثبات عدم وجود خدا و در این باره می گوید:« هیچ چیز نمیتواند استواری این استدلال را متزلزل سازد، استدلالی چنین کوتاه، چنین واضح، چنین قاطع. »

بیان استنتاجیِ هیوم از برهان شر به این صورت است:
ادامه مطلب

۲۳ شهریور ۱۳۸۹

آتش زدن قرآن؛ قوانین آمریکا چه می گوید؟

این بحث کش دار و البته مهم و معنی دارِ آتش زدن قرآن در آمریکا، همچنان ادامه دارد.
من کمی کنکاش کردم برای اینکه ببینم قانون این کشور در مورد آتش زدن قرآن یا مثلا پاره کردن آن، چه می گوید؟ آیا این کار مجاز است یا غیر قانونی ست و جرم است و اگر کسی این کار را کند مجرم است و تحت تعقیب قرار می گیرد و ... .

در جستجوی کوتاهم به این عبارت برخورد کردم :
The US authorities are powerless to stop the plans to burn the Koran under the much-cherished first amendment of the constitution, which guarantees Americans the right to free speech
به این مضمون که، طبق الحاقیه نخست قانون اساسی آمریکا که آزادی بیان را تامین و تضمین کرده است، مقام های مسئول نمیتوانند برنامه های قرآن سوزی را متوقف کنند.
در جایی دیگر دیوان عالی کشور امریکا می گوید:
the US Supreme court determined that unless it will cause a "direct and imminent lawless action" demonstrations such as the Koran-burning are not illegal
دیوان عالی امریکا میگوید اگر این رفتار سبب " رفتار غیرقانونیِ حتمی و تهدید کننده و مستقیم" نشود، دمونستراسیون هایی مانند سوزاندن قرآن، غیر مجاز نیستند.
در واکنش به نگر دیوان عالی گفته شده است:
Mr Jones's proposed action may lead to hatred of Muslims or violence against Americans, but neither effect is his stated intention
ممکن است این کار جونز منجر به کینه توزی مسلمانان یا خشونت علیه آمریکایی ها شود، ولی هیچ کدام از این نتایج هدف رسمی جونز نیست.
 
 
ادامه مطلب

۱۹ شهریور ۱۳۸۹

آقای کروبی؛ اسلام رحمانی کدام است ؟

آقای کروبی؛ اسلام رحمانی کدام است ؟

آقای کـروبی و البته برخی  از به اصطلاح روشنفکران دینی، در مورد اسلام رحمانی به عنوان قرائتی از اسلام که در مقابل قرائت هایی از اسلام که خشن و استبدادی هستند، سخنانی گفته اند که باید به آن ها توجه بیشتری کرد.

پرسش من از جناب کـروبی این است که این قرائتی که شما معرفی اش کرده اید و در صدد ترویج آن و غالب کردن اش در جامعه و حکومت هستید، چگونه قرائتی ست. برای اینکه موضوع ساده تر و پاسخ دادن به ان هم راحت تر شود و دچار سفسته و پیچاندن موضوع نشویم، من میپرسم که؛ آیا در قرائت رحمانی از اسلام:
  •   حقوق همه شهروندان با هر باوری با هم برابر است؟ »» یعنی مسلمان و یهودی و بهایی و کافر و ملحد و ... دارای حقوق شهروندی برابر هستند یا اینکه باز هم مسلمانان و باز به ویژه شیعیان شهروندتر هستند و بهاییان اساسا شهروند نیستند و ...
  •  حقوق زن و مرد با هم برابر است؟ »» یعنی شرایط پذیرش شهادت زن و مرد به عنوان یک انسان یکسان است یا شهادت مرد اولی ست؟

  •  مجازات معروف به مجازات اسلامی وجود ندارد؟ »» مانند بریدن دست و شلاق و بریدن دست و پا و ... .

  •  می توان آزادانه به نقد همه انسان ها پرداخت؟ مثلا می توان به محمد بن عبدالله و علی بن ابی طالب و ... انتقاد کرد یا این کار برابر مجازاتی مانند مرگ است.

  •  اسلام میخواهد در حکومت باشد یا نه؟ »» به این معنا که این قرائت از اسلام، سکولار است یا نه.

همین چند پرسش را اگر جناب کـروبی پاسخ دهند، موضوع بسیار روشن تر خواهد شد و البته باز هم موضوع برای بحث در این زمینه باز هست و نقطه نظرات فراوانی در این مورد می توان بیان کرد.

ادامه مطلب

۱۶ شهریور ۱۳۸۹

فرخوانِ به آتش کشیدن قرآن

«تری جونز» که کشیش کلیسای «گینسویل» در ایالت فلوریدا ست، فراخوانی برای به آتش کشیدن قرآن در روز 11 سپتامبر داده است. جونز همچنین خواهان این است که روز 11 سپتامبر به عنوان «روز جهانی سوزاندن قرآن» نامیده شود.
در همین رابطه ژنرال پترایس هم در مورد این کار - سوزاند قرآن - هشدار داده است و گفته که این کار جان هزاران سرباز را به خطر می اندازد. به این معنا که این کار می تواند سبب شود که مسلمانان نیروهای آمریکایی را بکشند. مثلا بمبی به خود ببندد و عملیات انتحاری - استشهادی- انجام دهند.
شخصا با این رفتارها مخالف هستم ولی باید با نگاهی همه جانبه به موضوع نگریست.
بسیاری این کار را - آتش زدن قرآن - بی احترامی به مسلمانان میدانند. چون این کتاب جدا از همه مسائل دیگر، برای بسیاری از مردمان محترم است. این کتاب را مقدس می دانند و دوست اش می دارند. برای همین است که اکنون هم خیلی ها میترسند که آتش زدن قرآن سبب شوند که برخی مسلمانان کارهای خشونت آمیز انجام دهند و سبب کشته شدن و زخمی شدن بساری مردم بی گناه شوند. مانند کارهایی که روزانه در عراق و افغانستان و ... از سوی همین مسلمانان انجام میشود و سبب مرگ بسیاری می شود.
ولی نکته این است که چرا مسلمانان چنین می کنند؟!
نخست این که، پرچم کشورها برای مردمان همان کشور مقدس و ارزشمند و برای همه مردم قابل احترام است. همین مسلمانان بارها و بارها پرچم کشورهایی چون آمریکا و اسرائیل و انگلیس و ... را آتش زده اند و میزنند. چرا مسلمانان این حق را به خود میدهند که با مقدسات مردمان دیگر رفتاری داشته باشند که دوست ندارند دیگران با مقدسات آن ها چنین رفتاری کنند؟ این یک نکته بود.
نکته دیگر هم این است که قرآن به گفته ی مسلمانان کتاب خدا ست و سخنان خداست و خود خدا نگهبان و نگهدار آن است. در یکی از سایت های خبری دیدم که کاربری گفته بود اتش زدن قرآن باعث می شود که عذاب عظیم بر آتش زنندگان قرآن وارد شود و ان ها هلاک شوند. نکته دوم این جاست که چرا مسلمانان پروانه نمیدهند خود الله از کتاب اش محافظت کند. این کار دو فایده دارد. اول اینکه این کار می تواند معجزه ای باشد و دلیلی برای این که این کتاب از سوی خدای قادر متعال است و می تواند سبب وارد شدن بسیاری از نامسلمانان به این دین شود به صورت فوج فوج. دوم هم اینکه گروهی از مردم که دشمن مسلمانان هستند از بین میروند. این دو فایده در نگر من امد و شاید فایده های دیگری هم باشد.
در آخر هم تاکید می کنم که من با هر کاری از این دست، مخالف هستم. آتش زدن پرچم و قرآن کاری زشت و بیخردانه است. ولی نگاه من به این موضوع از زاویه ای دیگر بود که مطرح کردم.
ادامه مطلب

۱۵ شهریور ۱۳۸۹

آیا اندیشه گرفتار زبان است؟

گای دویچر، در روزنامه «هرالد تریبیون» در مقاله‌ای با عنوان «آیا زبان شما چگونگی فکر شما را شکل می‌دهد؟» می‌نویسد: پژوهش‌های چندسال اخیر نشان می‌دهد که هنگامی که ما زبان مادری خود را می‌آموزیم همراه آن رفتارهای فکری مشخصی را هم یاد می‌گیریم و این رفتارهای فکری تأثیر مهمی در شکل‌گیری نوع تجربیات ما از جهان پیرامون دارند.
بررسی‌ها نشان می‌دهد هر زبان به خاطر ساختار ویژه‌ای که دارد متکلمانش را ناچار می‌کند در افکار خود رفتارها و چارچوب‌های مشخصی را دنبال کنند.
برای نمونه هنگامی که کسی به زبان انگلیسی می‌گوید: «I spent yesterday evening with a neighbor» (دیروز عصر با یکی از همسایه‌ها بودم) این اجازه را داشته که مشخص نکند همسایه‌اش زن بوده یا مرد. اما اگر کسی همین جمله را بخواهد در زبان آلمانی یا فرانسوی بیان کند به‌ناچار معلوم می‌شود که جنسیت همسایه‌اش چه بوده، زیرا برای نمونه در آلمانی واژه همسایه مرد (Nachbar) با همسایه زن (Nachbarin) تفاوت دارد و واژه‌ای خنثی برای همسایه وجود ندارد.
زبان‌هایی مانند آلمانی و فرانسوی که واژه‌ها در آن‌ها دارای حروف تعریف مذکر و مؤنث و پسوندهای جنسیتی هستند، متکلمانِ خود را ناچار می‌کنند تا در صحبت‌ها، جنسیت همسایه، معلم، دوست و دیگر افراد را لو بدهند ولی گروهی دیگر از زبان‌ها که دستور زبان جنسیت‌نما ندارند این‌طور نیستند.
از سوی دیگر، زبانی مانند انگلیسی، فرد را ناچار می‌کند تا در بازگویی خبری مانند «خوردن شام با همسایه» حتماً زمان رخ دادن این عمل را هم در جمله بگنجاند. در فعل‌های انگلیسی ناچاریم زمان رخ دادن عمل «گذشته، حال، آینده» را مشخص کنیم ولی برای نمونه در زبان چینی چنین نیست و در این زبان برای همه زمان‌ها فقط یک شکل از فعل به‌کار می‌رود.
ادامه مطلب
 
ساخت سال 1388 وبلاگ شخصی داریوش رهازاد.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده